نویسندگان :امیرحسین و کمیل فرج نژاد
ای مهربان خدای، گم گشتهام تو بودى کردم چو دیده باز، دیدم به آسمان و زمین و به بام و به در، تابنده نور توست، هرجا ظهور توست، دیدم به هیچ نقطه تهى نیست جاى تو، خوش میدرخشد از همه سو، جلوههاى تو، اى مبدأ وجود از کثرت ظهور نهان گشتى و نهان شد که کیست، از هر چه ظاهر است، تویى آشکارتر، نزدیکتر ز منی، دورنیستى اى نازنین خدای.
ای گمشدگان خسته و سرگشته، اى کسانى که براى رسیدن به آرامش و سعادت واقعی، هر درى را به صدا درآوردید و در هر راهى گام نهادید، اینک بیایید با هم به راهى برویم که آغازش تحرک است و شادى و پایانش پناهى راستین و استوار. ظاهراً موضوعى که ما باید دربارة آن بنویسیم و سخن به میان آوریم از دو بخش تشکیل شده است: الف) اهمیت مسجد. ب) ارتباط مسجد با نماز.
من میخواهم این موضوع را از دو دیدگاه بررسى کنم:
الف)دیدگاه شخصى خودم.
ب) دیدگاه قرآن و پیامبراین و امامان و بزرگان دین.
ابتدا باید در این مورد ییک سرى موضوعات را ذکر کنم و آن این است که زمانى اهمیت یک موضوع مشخص میشود که ما بتوانیم موضوع مورد بحث خود را با موضوعات همردیف آن مقایسه کنیم و در پى این مقایسه خواهیم فهمید که اهمیت کدام موضوع بیشتر است. اما در مورد مسجد میدانیم که مسجد بر وزن «مَفْعِل» است که یکى از وزنهاى اسم مکان است. پس نتیجه میگیریم که مسجد یک مکانى است مانند همه مکانهاى دیگر مانند: منازل شخصی، رستوران، ورزشگاه، کلیسا و... و از این که مسجد مکان است هیچ فرقى با اماکن دیگر ندارد و همه اماکن از این نظر با هم مساویاند. پس اهیمت مسجد به بعد مکانى آن بر نمیگردد بلکه به بعد معنوى و یا کارهایى که در آن انجام میگیرد برمیگردد و از این لحاظ با دیگر اماکن فرق میکند.
پس مسجد را از لحاظ مکانى با دیگر اماکن بررسى کردیم و فهمیدیم که فرقى ندارد پس برترى و اهمیتى هم ندارد، البته از این نظر. پس ما باید مقایسه خود را از طریقی دیگر که همان بعد معنوى است بررسى کنیم.
میدانیم که هدف از آفرینش انسان، رسیدن به کمال است، پس هر چیزى که انسان را به کمال نزدیک کند داراى اهمیت میشود و کمال انسان هم جز از راه بندگى و عبادت خدا بدست نمیآید پس هر مکانى که هدف آن بعد معنوى و رساندن انسان به کمال باشد داراى اهمیت است و هیچ مکانى هم به جز مسجد یک چنین ویژگى ندارد، بطور مثال: هدف مکانى به نام رستوران، سیر کردن شکمهاى گرسنه است که این هدف به هیچ وجه انسان را به کمال نزدیک نمیکند تا داراى اهمیت باشد، بلکه هدف آن مادى است و یا مثلاً رفتن مردم به ورزشگاهها هدفى جز دیدن یک بازى نیست که این همان هدف مادى است و انسان را به هدف نزدیک نمیکند. ولى هدف انسانهایى که به مسجد میروند چیزى غیر از این است و آن رسیدن به هدف معنوى و نزدیک شدن به کمال و خواندن نماز و ذکر خداوند است. حال که به برترى مسجد نسبت به دیگر مکانها آشنا شدیم حال بیاییم به اهداف دیگر مسجد که در هیچ جاى دیگرى وجود ندارد و فواید آنها بحث کنیم تا اهمیت مسجد بیشتر روشن شود:
در سوره معارج مى خوانیم : «ذا مسّه الشّر جزوعا و اذا مسّه الخیر مَنوعا الاّ المصلّین الّذینهم على صلواتهم دائمون»(معارج، 20 تا22 )
انسان در برابر تلخى ها و شرور بى صبر است و در برابر لذّت ها و خوبى ها تنگ نظر و بخیل، مگر نمازگزارانى که نسبت به انجام آن همیشه مراقبند.
آرى ارتباط دائمى با قدرت بى نهایت، به انسان قدرت مى دهد، روحیّه توکّل را بالا برده و انسان را موجودى شکست ناپذیر مى سازد.
ناگفته پیداست که این آثار براى نماز پیوسته و همراه با توجّه است، نه نمازهاى غافلانه وموسمى.